مرد تنها

مرد تنها

مرد تنها

مرد تنها

اوه، نخود مغز!


"اوه، نخود مغز!" رون از طرف دیگر اتاق محکم زد و یک لوله فلزی روی آن ریخت. ترول حتی متوجه نشد که لوله به شانه اش برسد، اما آن را صدای زنگ زد و دوباره به حالت تعلیق درآمده، چرخش زخمش را به سمت ران عوض کرد، و زمان هری را به اطراف حرکت داد.

هری، در تلاش بود تا او را به طرف درب بکشد، اما هیکل نمی توانست حرکت کند، هنوز در برابر دیوار بود، دهانش را با ترور باز کرد.

به نظر می رسید که فریاد و تکان دادن ترول برسرک رانندگی می کردند. دوباره سر و صدا کرد و شروع به سمت رون کرد، نزدیکترین بود و هیچ راهی برای فرار نداشت.

هری سپس چیزی را که بسیار شجاع و بسیار احمقانه بود انجام داد: او پرش بزرگی انجام داد و توانست دستهای خود را در اطراف گردن ترول از پشت بکشد. ترول نمیتوانست احساس کند هری در آنجا آویزان است، اما حتی یک ترول متوجه خواهد شد که شما چوب کمتری از چوب خود را تا بینی خود قرار داده اید، و گرز هری هنوز هم در دست او بود، زمانی که او پرید - آن را به طور مستقیم یکی از سوراخ بینی ترول.

هری با چنگ زدن با درد، ترول پیچ خورده و باشگاه خود را از بین می برد، با هری برای زندگی عزیزم چسبیده است؛ هر ثانیه، ترول می خواهد او را خراب کردن و یا گرفتن او را به یک ضربه وحشتناک با باشگاه.

هرمیون به ناامیدی به زمین افتاد؛ ران از گرز خود بیرون زد - نمی دانست چه اتفاقی افتاده است. او شنید که گریه می کند که اولین طلسم است که به سرش آمد: "Wingardium Leviosa!"

این باشگاه ناگهان ناگهان از دست ترول خارج شد، بلند شد، بالا به هوا، به آرامی به آرامی حرکت کرد و با سر و صدای مزاحم افتاد. ترول در محل ظاهر شد و سپس در چهره اش افتاد و با سر و صدا که کل اتاق را لرزاند.

هری به پا افتاد او تکان داد و از نفس کشید. ران در آنجا ایستاده بود و جیغش هنوز بلند شده بود و به آنچه که انجام داده بود نگاه می کرد.

هرمیون اولین کسی بود که صحبت کرد.

"آیا مرده است؟"

هری گفت: "من فکر نمی کنم،" من فکر می کنم آن را فقط از دست داده اید. "

او خم شد و جگر خود را از بینی ترول گرفت. این در چیدمانی خاکستری شبیه به خاکستری پوشیده شده بود.

"Urgh - ترول boogers."

او آن را در شلوار troll پاک کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.