مرد تنها

مرد تنها

مرد تنها

مرد تنها

اگر شما خیلی باهوش هستید


"Wingardium Leviosa!" او فریاد زد، دستان سینه بلندش را مانند یک آسیاب بادی تکان داد.

هری صدای هری را شنید. "این Wing-gar-dium Levi-o-sa است،" جارو "را خوب و بلند کنید.

"پس این کار را می کنید، اگر شما خیلی باهوش هستید،" رون snarled.

هرمیون آستین های لباسش را بالا انداخت، انگشت شستشوی او را برید و گفت: "Wingardium Leviosa!"

پرهاش از روی میز بلند شد و در حدود چهار فوت بالای سرش حرکت کرد.

پروفسور فلیتویک، "اوه، به خوبی انجام شده!" گریه کرد. "همه اینجا را ببینید، خانم گرنجر این کار را انجام داده است!"

رون در پایان کلاس خیلی بد بود.

هری گفت: "شگفت انگیز است که هیچ کس نمی تواند او را تحمل کند." آنها به راهروی شلوغ خود ادامه دادند، "او صادقانه کابوس است".

هری وقتی به آنها هجوم آورد، دست به گریبان شد. هرمیون بود. هری نگاهی به چهره اش گرفت - و ناگهان متوجه شد که او اشکش بود.

"من فکر می کنم او شما را شنیده است."

رون گفت: "پس؟" اما او نگاه کمی ناراحت کننده بود. "او باید متوجه شود که او هیچ دوست ندارد."

هرمیون برای کلاس بعدی آماده نشد و تمام بعد از ظهر دیده نشد. هری و ران از راه خود به سمت سالن بزرگ برای جشن هالووین هشدار دادند و پاراوتی پاتیل را میشنیدند که دوستش لویاندن را دوست داشت که هرمیون در حمام دختران گریه میکرد و میخواست تنها بماند. رون هنوز در این مورد بیخوابی بود، اما یک لحظه بعد آنها وارد تالار بزرگ شدند، جایی که دکوراسیون هالووین هرمیون را از ذهنش خارج کرد.

هزاران خفاش زنده از دیوارها و سقف درهم ریختند در حالیکه هزاران نفر در بالای میز در ابرهای کم سیاه قرار داشتند و شمشیرها را در کوفتهها لرزاندند. جشن به طور ناگهانی بر روی صفحات طلایی ظاهر شد، همانطور که در مهمانی آغاز شده بود.

هری تنها زمانی به خودش کمک کرد تا یک سیب زمینی پخته شود، زمانی که پروفسور کوئیزهلر با سرعت بالا به داخل سالن می رسید، جسد وحشت زده و ترس از چهره اش. هر کس به نظر می رسید که او به صندلی پروفسور دامبلدور رسیده بود، در برابر میز افتاد و گاز گرفت: "ترول - در زندان ها - فکر کردید باید بدانید".

پس از آن در خفگی مرده به زمین افتاد.

کتاب نگرش سیاح با تمرکز بر ارتباطات میان‌فرهنگی

به گفته محسنیان راد، یک سال پس از جنگ ما دچار قطع ارتباطات میان فرهنگی شدیم و درست در همین زمان کتاب نگرش سیاح با تمرکز بر ارتباطات میان‌فرهنگی به بررسی این موضوع پرداخت. در سال 1371 نیز که دومین سالگرد تاسیس مرکز تحقیقات رسانه‌ها برگزار می‌شد پژوهش پیام‌آفرینان مطبوعات ایران با تعیین خط‌مشی از سوی کاظم معتمد‌نژاد صورت گرفت و نشان می‌داد که چگونه 94 درصد از فارغ‌التحصیلان رشته ارتباطات بیکارند و جای آن‌ها را در روزنامه‌ها و رسانه‌ها متخصصان رشته‌های دیگر اشغال کرده‌اند.

توپ به نام Quaffle



هری، "سه Chasers"، تکرار کرد، به عنوان چوب یک توپ قرمز روشن در مورد اندازه توپ فوتبال.

گفت: "این توپ به نام Quaffle، گفت: چوب. "Chasers پرتاب Quaffle به یکدیگر و سعی کنید آن را از طریق یکی از hoops به هدف گل. هر زمانی که Quaffle از طریق یکی از حلقه ها می رود، ده امتیاز می شود. بیا دنبالم؟"

هری می پرسد: "Chasers قوفل را پرتاب می کند و آن را از طریق حلقه ها به ثمر رساند." "بنابراین - این نوع مانند بسکتبال در broomsticks با شش hoops، آیا این نیست؟"

گفت: "بسکتبال چیست؟" چوب کنجکاو گفت.

هری به سرعت گفت: "هرگز فکر نکن.

"در حال حاضر، بازیکن دیگری در هر طرف وجود دارد که" نگهبان "نامیده می شود - من نگهبان گریفیندور هستم. من باید در اطراف حلقه های خود پرواز کنم و دیگر تیم را از گلزنی متوقف کنم. "

هری، "سه Chasers، یک نگهدارنده" گفت که تصمیم گرفت همه را به خاطر بسپارد. "و آنها با Quaffle بازی می کنند. خوب، اینو گرفتم پس چه چیزی برای آنهاست؟ »او به سه توپ در داخل جعبه اشاره کرد.

وی گفت: "من اکنون به شما نشان خواهم داد." "بگیرش."

او هری را یک باشگاه کوچک، کمی شبیه یک خفاش بیس بال کوتاه به دست آورد.

وود گفت: "من قصد دارم به شما نشان دهم چه چیزی را انجام میدهم." "این دو نفر بلدگر هستند."

او هری دو توپ یکسان را نشان داد، جت سیاه و کمی کوچکتر از قرمز قرمز. هری متوجه شد که به نظر می رسید که آنها برای رسیدن به خطوط خود، درون جعبه، فرار می کردند.

هاردی چوب را هشدار داد. او خم شد و یکی از بلدگرها را آزاد کرد.

در یک لحظه توپ سیاه بلند در هوا بالا رفت و سپس به صورت هری پنهان شد. هری با لگد زد و از آن برای جلوگیری از شکستن بینی خود استفاده کرد و آن را به سمت هوا پرتاب کرد و آن را در اطراف سر خود بزرگ کرد و سپس در وود، که در بالای آن غرق شد، موفق به کشیدن آن به زمین شد.

"مشاهده کنید؟ چوب چوبدانه، مجبور کردن مبارزه Bludger به جعبه و اتصال آن را با خیال راحت. "موشک Bludgers در اطراف، تلاش برای دست کشیدن بازیکنان از برس خود را. به همین دلیل است که شما هر دو تیرانداز را در هر تیم دارید - دوقلوها ویزلی ما هستند - این کار آنهاست که از طرف مقابل خود از طرف Bludgers محافظت کنند و آنها را به سوی تیم دیگری بکشانند. بنابراین - فکر می کنید همه این ها رو دارید؟

روند پژوهش های ارتباطی در ایران

نشست «روند پژوهش های ارتباطی در ایران» با حضور مهدی محسنیان راد، سیدمحمد دادگران، حسینعلی افخمی، حسام‌الدین آشنا و حسین بصیریان جهرمی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
 
محسنیان راد دراین نشست گزارشی از پژوهش‌های ارتباطی در ایران از پیش از انقلاب اسلامی تاکنون ارایه کرد و گفت: زمانی که سازمان پیش‌آهنگی ایران تاسیس شد تحقیقی درباره بررسی محتواهای برنامه‌های رادیویی ایران صورت گرفت. بعدها نیز در سال 1355 تحقیق دیگری سفارش داده شد که پروپوزال آن به وسیله یک موسسه پژوهشی آمریکایی تدوین شده بود. نتایج گزارش پژوهش آذرماه 1357 در یک کتاب 179 صفحه‌ای به زبان فارسی و 86 صفحه‌ای به زبان انگلیسی منتشر شد که امروز سرنوشت آن مشخص نیست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به تعداد دستیاران پژوهشی مرکز تحقیقات دانشکده علوم اجتماعی افزوده شد و طی تحقیقات سال 59 تا 60، 5 مجلد کتاب با شمارگان کمی با موضوعات ارتباطات انسانی منتشر شد.

مالفوی نمیتواند چشمانش را باور کند


هالووین


مالفوی نمیتواند چشمانش را باور کند وقتی که هری و رون در روز بعد در هاگوارتز بودند، به دنبال خستگی، اما کاملا خوشحال بودند. در حقیقت، صبح روز بعد هری و رون فکر کردند که ملاقات با سگ سه سر ماجراجویی عالی بوده است و آنها بسیار مشتاق یکدیگر بودند. در همین حال، هری Ron در مورد بسته که به نظر می رسید از گرینگوتس به هاگوارتز نقل مکان کرد و آنها زمان زیادی را صرف تعجب آنچه که ممکن است نیاز به چنین حفاظتی سنگین.

رون گفت: "این واقعا ارزشمند یا واقعا خطرناک است."

هری گفت: "یا هر دو.

اما همانطور که همه آنها میدانستند که در مورد مضمون اسرار آمیز، این بود که حدود دو اینچ طول داشته باشد، آنها فرصت زیادی برای حدس زدن آنچه را که بدون سرنخ های بیشتر بود، ندارند.

نه نویل و هرمیون کوچکترین علاقه را به آنچه که در زیر سگ و دامن قرار گرفته اند نشان دادند. همه نویول در مورد مراقبت بود هرگز نزدیک سگ دوباره نیست.

هرمیون در حال حاضر با هری و رون صحبت نمی کند، اما او چنین کسی بود که همه چیز را می دانستند و این را به عنوان یک پاداش اضافی دیدند. همه آنها واقعا واقعا می خواستند راهی برای برگشتن به مالفوی و لذت بردن از آنها بود، فقط یک هفته بعد در مورد پست الکترونیکی به آن رسید.



همانطور که جادوها به طور معمول به سالن بزرگ سیل می کردند، توجه همه به یک بار توسط یک بسته طولانی و نازک توسط 6 جادوگر بزرگ پریده انجام شد. هری فقط به عنوان دیگران علاقه مند بود تا ببیند چه چیزی در این بسته بزرگ بود و زمانی که جغدها به سمت بالا حرکت کرد و آن را درست جلوی او گرفت، ضربه زدن به بیکن خود را به زمین شگفت زده کرد. آنها وقتی که یک جغد دیگر یک نامه را در بالای بسته قرار دادند، به سختی از آن بیرون زدند.

هری ابتدا نامه را باز کرد، که خوش شانس بود، زیرا گفت:



PARCEL را در جدول باز نکنید.

این شامل Nimbus جدید خود را دو هزار، اما من نمی خواهم همه از دانستن شما جارو برقی و یا همه آنها می خواهند یکی. الیور وود در ساعت 7 صبح برای اولین جلسه تمرین شما را امشب در میدان کیدیدچ دیدار خواهد کرد.

پروفسور مک گونگال