مرد تنها

مرد تنها

مرد تنها

مرد تنها

رون و دیگر گریفیندورها



هری، رون و دیگر گریفیندورها در سه بعد سی و ششم بعد از ظهر، مراحل اولیه را برای مراسم اولین درس پرواز خود متجلی کردند. این روز روشن و آرام بود و چمن در زیر پایشان به سمت پایین چمن های شیب دار به سوی چمن صاف و مسطح در طرف مقابل زمین های جنگل ممنوعه که درختان آنها در تاریکی تکان می خورد، فاصله داشتند.

سلیترین ها در آنجا بودند و بیست جوجه کشی در زمین های مرتب دراز کشیدند. هری شنیده بود که فرد و جرج ویزلی در مورد جاروهای مدرسه شکایت دارند و می گویند برخی از آنها شروع به لرزش کردند اگر شما بیش از حد پرواز کردید یا همیشه کمی به سمت چپ حرکت کردید.

معلم آنها، خانم هوچ، وارد شد. او موهای کوتاه کوتاه و خاکستری داشت و چشمهای زرد مانند هویج داشت.

"خب، چی همه منتظرتون هستی؟" او لرزید. "همه با یک جارو برقی ایستاده اند. بیا، عجله کن. "

هری نگاهی به جارو کرد. قدیمی بود و بعضی از شاخه ها در زاویه های عجیب و غریب قرار داشتند.

"دست راست خود را بر روی جارو خود قرار دهید،" Madam Hooch در جلوی نامیده می شود "و می گویند" بالا! ""

"بالا!" همه فریاد زدند.

جارو هری در یک بار به دستش پرتاب کرد، اما یکی از معدودی بود که انجام داد. هرمیون گرنجر به راحتی بر روی زمین ریخت و نویل نیز هیچ حرکتی نداشت. شاید هویج، مانند اسب ها، می توانست بگوید زمانی که شما ترسیدید، هری فکر کرد؛ یک صدای خشن در صدای ناویل وجود داشت که خیلی واضح بود که او می خواست پای خود را روی زمین نگه دارد.

خانم هاوچ سپس آنها را نشان داد که چگونه جارو برقی خود را بدون کشیدن از انتهای آن سوار می کردند و به سمت بالا و پایین ردیف هایی که از چنگ آنها استفاده می کردند حرکت کرد. هری و رون خوشحال شدند که او به مالفوی گفت که او سالها اشتباه کرده است.

خانم هاوچ گفت: "حالا، هنگامی که سوت من را فریاد می زنم، شما از زمین خسته می شوید، سخت است." "نگه داشتن برس های خود را پایدار، چند پا افزایش، و سپس به عقب پایین به پایین به پایین به جلو پیش می رود. در سوت من - سه - دو - "

اما نویل، عصبی و پرشور و ترس از اینکه در زمین باقی مانده بود، قبل از اینکه سوت لمس خانم هاوچ را لمس کرد، به سختی پیش رفت.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.