مرد تنها

مرد تنها

مرد تنها

مرد تنها

رمان«کوچ شامار»

جلسه نقد و بررسی رمان«کوچ شامار» با حضور جمعی از نویسندگان، منتقدان و خوانندگان ادبیات در کتابفروشی نشر رود برگزار شد. در این جلسه نخست حجت بداغی، احمد ابوالفتحی، محمد خالوندی و محمد نظری سخنرانی کردند.

احمد ابوالفتحی در سخنرانی تحلیلی و دیده‌ورانه‌اش به شاخصه‌های فرمی و ساختاری «کوچ شامار» پرداخت و با ارجاع به سطوری از «نفس‌تنگی» به نقل از کژال ؛ « ... یاد این حرف دانیال افتادم که آن روز در راه بابایادگار گفت؛ در روزگار ما حقیقت هم شکل دیگر ابتذال است، مگر اینکه آن را از نو ابداع کنیم.» (نفس‌تنگی، ص۳۶) به این‌جا رسید که؛ شامار بوربور که در پایان فصل نخست رمان، از بیم و هراس نسقچی‌ها دفتر حقیقت دستنویس پدر و هزار سال سُر مگو را چون دانه‌های انار بلعیده است در پایان رمان با اوراقی از تذکره‌های کمپی‌ها و شرح‌حال فرودستان و «کله‌پا»ها از کمپ می‌گریزد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.